دلـــ❤ــــتنگـــــــــــــی

شبهایه دلتنگی

دلـــ❤ــــتنگـــــــــــــی

شبهایه دلتنگی

درباره من

مهم نیست چن سالمه از اولش یه طوری با خودم برخورد کردم که انگاری یه آدم بزرگام . شهرو دیاری هم که توش زندگی میکنم مثل شهرهای دیگه تادلتون بخواد آدم وساختمونای بلندوخیابون های پرماشین داره . تو تحصیلات هم مهم نیست چقدر مدرکت بیشترومعتبر ترباشه چون توهیچ کلاس ودانشگاهی درس تنهایی ور یاد نمیدن. ادامه...

جدیدترین یادداشت‌ها

همه

روزهای خوب روزهای خوب لابه لای همین روزای بداست شاید کمی عمیق تر دور از دسترس ما
هم مسیر خودم امروز شنبه ۳۰شهریوره۱۳۸۹ بعد کلی زحمت و تلاش دارم میرم واسه دفاع از طرحم ولی تنها نه کسی همرامه نه کسی تو فکر دفاع منه...
روز میلاد من است چقد این شهر وصف حال منه روز میلاد من است آمده‌ام دست کشم به سر و گوشِ عرق کرده‌ی دنیای خودم قول دادم که در این شعر فقط...
دوباره مینویسم خیلی وقت بود که به وبلاگم سر نزده بودم چندروز پیش ک میخواستم دوباره راش بندازم امدم نمیدونم سر اینجا چی امده قالبش کلا...
کاش میشد کاش میتونستم بازم حرف بزنم بازم خرفامو بنویسم بازم گریه کنم بازم بتونم به یه چیز فک کنمو متمرکز شم کاش بازم میتونستم...
خالی خیلی وقته نمیبینم دیگه، فقط نگا میکنم یه چیزی مثل حس خالی بودن پوچ بودن
دوست دارمت حد نداره تو را من دوست میدارم چقدرش را نمیدانم تورا من دوست میدارم چقدرش را نمیدانم توی دنیا برای هر چیزی یه واحد اندازه گیریی...
نیامدی پاییز شد نیامدی باران ها هم راهو گم کردند برف بارید هوا سرد شد پاییز چه یخبندان شد بازهم تو نیامدی نکند هم مسیر باران...
ناسازگار انکه با ما ناسازگار بود دلش با دیگری سازگار بود حال که ناسازگارش کرد دلش حال سازگاری کرد
مراچه به شعر مرا چه به شعر چه به نوشتن چه از تو گفتن چه بیتو سرودن تو را چه به من چه بی تو منم چه بی تو غمم چه بی من خوشم
جمعه های منتظر چند جمعه گذشت گذشت من هنوز هم منتظرم
درد دردر که از حدش بگزره گریتم نمیاد
[ بدون عنوان ] چند وقتی ست فاصله ی یک وجبی، کیلومتری شده است چند وقتی است روزگارم ز فاصله ها پرشده است گویی هر دم ز معشوقه ام دور شوم...
سوداشمـ سوداشم حیاط یولداشم سن سیز بن نجع یاشایاشم
معشوقه قدیمی سلام بر معشوقه قدیمی ام سلام بر یار دیرینه ام حال یارم چگونه است دل بیمارم چگونه است دوریت بیتابم کرد دل و دیوانم کرد...
دیدار اخرت این دنیام فدای دنیام شد میگن این دنیا به هر چی که نرسیدی عوضش اون دنیا میرسی میخوام بدونم اون دنیا که بهت میرسم میبینمت...
هوای بارانی اینجا هوا بارانیست انجارو نمیدانم
بی همراه ما نه همراه اولی هستیم نه همراه اول داریم اوناییم که موندن همراه نصفه نمیه ان
کسی نیست چقدر دلم میخواد با یکی حرف بزنم نه من حرف نزنم فقط اون حرف بزنه من گوش میدم تا خود صبح بهش گوش میدم ولی ولی کسی نیست...
ماه ماهم گرفته شد هوایم گرفته شد دیدار رویت ان هم گرفته شد
ترانه ترانه هام هر شب تورو ازبر میخونن نیمه شبها غصه ها تو میخورن گاه گاهی تو رو از من میخوانو خواه ناخواه تو رو دلبر میدونن
مست یه روز میخوام بشینم فقط بنوشم هی بخورم به سلامتی هی سلامتی بدم انقدر بخورم که اخر سر مست شم اخه میگن اونایی که مستن...
جلوی ضررو از هر جا بگیری منفعته تو اگه میخواستی تو اگه میخواستی که رابطه امون حفظ شه اگه به قول خودت دوسم داری اگه همه اون چیزایی که گفتی و گفتمو...
باختم باختم اری من باختم من تنهایی ام را بر او باختم
سر درد سر من درد که نه میل شکستن دارد در هوای بی تو بودن پرنده قفس کم دارد
فراق یار در دیار من نیست مرا ارام در فراق تو نیست مرا یارم
قاب عکس شرحـ حالـ قابـ عکسـ چهـ حالـ کهـ عکسیـ نخرد دلـ ویرانهـ نازشـ چهـ حالـ که دلبریـ نخرد
باد بیتاب باز وقت امدنت دیر شده زمین و زمان دارند بی تابی میکنن باد را ببین چی بی واهمه دارد هو هو میکند چه از دوریت دارد خودش را...
آرزو شب ارزوها ارزو .. . . . عجب خواسته ای عجب کاری در کمال نشدن ها یه امید الکی به خودت میدی همش هم میگی ارزو میکنم .......
تمام فصلها زمستانہ بهار و برف ! نیامدنت فصل هارو به هم زده هنوز هم زمستان است
سالـ تازه ِ کهنه در این گیرو دار و کارهای سال نو همه برای سالی نو امده میشن ان هم با چه ذوق وشوقی باچه اب و تابی اما من منکه دستو دلم به...
جمعه اخر اخر سال باشد جمعه باشد بعد از ظهر باشد خانه باشی تنها باشی دلتنگ نباشی |:
خیلیے سخته چه قدر یه پروفایلو چک کنم که بیشتر از نه ماهه انلاین نشدی چقدر الکی امیدوار بودن سخته چقدر دلت بخوادو نداشته باشیش سخته...
۱۰:۳۰به وقت دیدار ۱۰:۳۰به وقت دیدار باز دارد عقربه ها به همان ساعت همیشگی نزدیک تر میشوند همان ساعتی که با دیدنش که کلی خاطره میاد تو...
خنده الکی دیگه شباوقتی حالم بد میشه از گروها لفت نمیدم دلت اکانت نمیزنم با کسی جرو بحث نمیکنم دعوا نمیکنی گریه نمیکنم نمیگم حالم...
حرف زدن چقدر دلم میخواد باهاش حرف بزنم با اونی که دیگه واسه من نیس
بزرگ شدن ... داشتم یه رمانی میخوندم عاشقانه وغمگین بود اما من اصلا واسه هیچ کدوم از این داستان نارحت نمیشم نمیدونم چم میشه فقط دلم...
تلخے صبحـ راست میگن خواب قبل طلوع افتاب خیلی شیرینه اره اما اونیکه بیداره منتظره افتاب در بیاد ببین کارش چقدر از شیرین وتلخ زندگی...
فردا ببین ساعت 00:00 فردا شد هااا نمیخواهی برگردی
یادت.... دقیقا شدی مثل مژه ای که موقع خوابیدن سر خورده رفته تو چشم نه میتونی تو تاریکی درش بیاری نه میتونی چشاتو ببندی بخوابی...
سرماخوردم چه بهانه ای خوبی سرما خوردم ! چشات تر شه قرمز شه گریه کنی فقط کافیه یکی بپرسه چرا گریه کردی بگی گریه نکردم سرما خوردم...
ساعت زنگ دار... کاش ساعت زنگ داری بودم صبح ها زنگ میزدم از خواب بیخوابت میکردم با تمام بیزاری ات از من خاموشم میکردی پرتم میکردی گوشه ی...
بی حکمت اشک هایم را ریخته ام گریه هایم را کرده ام قطره اشکی غنیمت است بی توبودن بی حکمت است
حواسم به نبودنت بود چند روز پیش با دوستم بیرون بودیم داشتیم از از پیاده رو رد میشدیم که گفت بیا این مغازه رو ببینیم میخوام یه ست انگرشتر...

بایگانی

تقویم

مهر 1398

ش	ی	د	س	چ	پ	ج
		1	2	3	4	5
6	7	8	9	10	11	12
13	14	15	16	17	18	19
20	21	22	23	24	25	26
27	28	29	30

آمار : 24767 بازدید Powered by Blogsky

بعد این همه مدت

همون شب اول که باهم حرف میزدیم درست چیزی یاد نیست نمیدونم چی تو مکالمه هامون رد وبدل شد که از همون شب دیگه نتونستم از فکرم بیرونت کنم هر کی رو دیدم با هرکی هم صحبت شدم به یاد تو افتادم حتی الان که نزدیک یه ساله ازت خبر ندارم اما تو این یه سال اندازه صدها سال خودت که نه خیالتو دیدیم ساعتها باهاش حرف زدم ازخودم بهش گفتم از حال و روزت ازش پرسیدم انگاری اونم ازت خبرنداره لاقل موقع رفتن خیالتو باخودت میبوردی