دلـــ❤ــــتنگـــــــــــــی
دلـــ❤ــــتنگـــــــــــــی

دلـــ❤ــــتنگـــــــــــــی

شبهایه دلتنگی

حس غریب

نمیدونم چه حسی که بی خوابی بزنه سرت و مجبور شی  دم بدیقه بری پشت پنجره توسیاهی شب ازلابه لای شاخه وبرگ درختهایی که تابه فلک قدعلم کرده اند  به ستاره هایی که تو اسمون چشمک میزنن نگاه کنی یه طوری که انگاری دنبال یه چیزی میگردی اما هرچی بیشتر نگاه میکنی کمتر اونی که دنبالشیو حس میکنی گاهی این اسمونم انقدر بی رحم میشه که ستاره ها روپیش خودش  قایم میکنه تا توییکه تنها دلخوشی شبونت دیدنشونه روبیتاب کنه با وجود اینکه میدونی ستاره هایی که بهت چشمک میزنن هم زمان باچن نفر دیگه نیزهمین طور هستن اما بازم دلخوشی به دیدنشون

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.