دلـــ❤ــــتنگـــــــــــــی
دلـــ❤ــــتنگـــــــــــــی

دلـــ❤ــــتنگـــــــــــــی

شبهایه دلتنگی

اسمان

هم فکروخیال از سرم نمیره
هم بیتابم و بیقرار
همم چشمانم میخواهدبخوابد
اما وجودم از خواب فراری است
اسمان امشب عجب عجیب است
چیزی از سیاهی شب  دیده نمیشود
نه شبیه روزم نیست
اسمان امشبم سرخ  وخاکستری است
خالی از ماه یی
خالی از اون چیزایی که هرشب خیره نگاهشون میکره
اما این خالی بودن انگار زیباست
هرچه نگاه میکنم سیر نمی شم
طوری که دنبال چیزی توش بگردی
بیشتر که دقت میکنم شاخه های درختی را میبینم که
با وزش بادی در اسمان رقص منظمی میکنن
آه...


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.