دلـــ❤ــــتنگـــــــــــــی
دلـــ❤ــــتنگـــــــــــــی

دلـــ❤ــــتنگـــــــــــــی

شبهایه دلتنگی

خواب بچهگی

یادمه بچه بودیم ساعت نه شب نشده

 باید میخوابیدیم 

بزرگترها هی اصرار میکردن که بچه بناید تا دیر وقت بیدار بمونه

 یعنی قانونش این بودا 

ساعت نه کلا خاموشی میخورد

 همه هم تو خواب شیرین 

اما یه موقع هایی شیطونی میکردیم بعد این که همه خوابیدن پا میشدیم با اسباب بازی ها بازی میکردیم 

پا میشدیم نقاشی میکشیدیم هی به بهانه ی اب خوردن و دستشویی تو خونه هی الکی راه میگشتیم 

بعضی موقع ها بغل دستیمونو  که میدیدیم  تو خواب شیرینه داره خواب هفت پادشاهو میبینه رو با شیطونی بیدار میکردیم 

الان که فکر میکنم میبینم اون موقعه ها بزرگترها هی سعی میکردن بهمون بفهمونن بیدارموندن  بعد ساعت نه خوب نیست عادت به  بیخوابی های شبانه سمه ضرر داره هرچقدر هم خوش باشی هی خوش بگزرونی با اسباب بازی هات بازی کنی، نقاشی بکشی اینا اولش شاید خوب باشه اما اون موقع که دیگه سنت از بازی کردن گزشت اون موقع که شبا خسته میری تو رخت خواب ولی تا میخوای بخوابی میفهمی تا حالا شبت واسه خواب نبوده حالاهم منباب عادت نمیتونی بخوابی میشینی هی فکر میکنی هی فکر میکنی به همه چی فکر میکنی 

شبات میشه خوابیدن با بیخوابی این شبات میشه بهترین وبدترین شبات 

باید اینو از همون بچه گی میفمیدیم 

یه شیطنتت بچهگانه کل زندگیتو به باد میده



نظرات 1 + ارسال نظر
محسن چهارشنبه 12 آبان 1395 ساعت 13:04 http://www.mohsen051.mihanblog.com

سلام به وبلاگ نویس و دوست قدیمی


خوجالم که هنو وبت سره پاس !

سلامـ
ممنون
هـیی هرازگاهی مینویس

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.